جدول جو
جدول جو

معنی کبود دشت - جستجوی لغت در جدول جو

کبود دشت
(کَ دَشْ)
نام پیشین محل قم بوده است. در تاریخ قم آمده است: ’... آب تیمره و انار بدین زمین که امروز قبضۀ قم است جمع می شد... و بحوالی و جوانب آن انواع گیاه رسته شد و علفزار گشت چنانکه چراگاه دواب بود و روزگار از کثرت نبات و گیاه که بدین موضع بود سبز شده تا غایت که این موضع را کبود دشت نام کرده بودند’. (از تاریخ قم ص 20 و 21)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کبود تشت
تصویر کبود تشت
کنایه از آسمان، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شود، رنگ آبی آن رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است
فرهنگ فارسی عمید
(کَ طَ)
تشت کبود، کنایه از آسمان است. (ناظم الاطباء) (مجموعۀ مترادفات). کنایه از آسمان باشد. (آنندراج) (از برهان). رجوع به کبود طست و کبود تشت شود
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ)
تشت کبود. تشت نیلی، کنایه از فلک و چرخ و آسمان است. کبودطست. کبود طشت. رجوع به کبود طست و کبود طشت شود
لغت نامه دهخدا
(کَ طَ)
تشت کبود، کنایه از آسمان است. (برهان) :
خایۀ زر پرید مرغ آسا
از پی این کبود طست آخر.
خاقانی.
و رجوع به کبود طشت شود
لغت نامه دهخدا
(رَ زَ دَ)
نیلگون شدن. نیلی شدن. ازرق گشتن:
تا ز دستم رفت و همزانوی نااهلان نشست
شد کبود ازشانۀ دست آینۀ زانوی من.
خاقانی.
، سیاه شدن. تیره و تار شدن. کدر گشتن:
ز بیراهی کار کرد تو بود
که شد روز بر شاه ایران کبود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(کَ زِ رِ)
از دیه های الجبل بوده است به قم. (تاریخ قم ص 136)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کبود طشت
تصویر کبود طشت
آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبود تشت
تصویر کبود تشت
آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبود چشم
تصویر کبود چشم
آنکه تخم چشمش کبود باشد ازرق چشم
فرهنگ لغت هوشیار